اتراق سانتى مانتالیسم در ادبیات ایران
سانتى مانتالیسم، پدیده اى رو به گسترش است. چه در میان نویسندگان عامه پسند که از آغاز به آن ارادت داشتند، چه در میان نویسندگان ادبیات جدى که گویى براى جلب نظر مخاطبان، راهى جز همان شیوه هاى مستعمل قبلى نمى یابند..
واژه «سانتى مال» از آن دست واژه هایى است که همگان پیش از آنکه معناى آن را بدانند، از آن استفاده مى کنند و معناى اصطلاحى آن، با معناى واقعى اش ، تفاوت بسیار دارد.
به لحاظ تاریخى، سانتى مانتالیسم، پدیده اى متعلق به قرن ?? است. دورانى که در آن شرایط اجتماعى، گونه اى خاص از روابط بین فردى را به وجود آورده بود که در آن، محور اصلى روابط، خصوصاً روابط زنان و مردان، مسائل جنسى بود و در نتیجه آن، مضمون بسیارى از آثار ادبى عصر و دوران را ، روابطى خارج از چارچوب روابط متعارف تشکیل مى داد.
در چنین فضایى بود که سانتى مانتالیسم براى مبارزه با به ابتذال کشیده شدن عشق وروابط عاطفى ، به وجود آمد. سانتى مانتالیسم مى خواست به عشق تقدس ببخشد وآن را از امرى صرفاً مادى و بى قاعده و قانون، تبدیل به نوعى عمل معنوى و الهى کنند. در همین دوران بود که رمان هایى با محور عشق نوشته شد و نویسندگان سانتى مال کوشیدند با تمرکز بر قداست عشق و تأکید بر وفادارى مطلق و حتى انکار امکان تکرار تجربه عاشقانه، عشق را از آن حالت دستمالى شده و مبتذل خارج کنند.
دیدگاه سانتى مانتال، با نگاهى تازه به عشق، به طبیعت انسانى نیز نگاهى تازه مى انداخت و براى احساس بیش از تفکر اعتبار قائل بود و مهربانى، رنج و لطافت را بیش از وظایف اجتماعى ارج مى نهاد.
این واکنش که بیش از هر چیز در تقابل با بورژوازى و کاپیتالیسم و برآمده از اوضاع زمانه بود، کم کم مفهوم خود را از دست داد وتبدیل به اصطلاحى شد براى پرداختن بیش از حد به احساسات ، خصوصاً در عالم ادبیات. این گونه است که براى اکثر ما، مفهوم «سانتى مانتال» به چیزى اطلاق مى شود که بیش از حد بر عنصر احساس تأکید مى کند و شیوه بیان آن نیز سطحى و مبتذل است.
تردیدى نیست که مخاطبان و پدیدآورندگان جدى ادبیات، در مواجهه با این واژه واکنش دفاعى داشته باشند و هرگونه نشانه اى از علاقه به این جریان را در آثار ادبى جدى، انکار کنند. به تعبیر بسیارى، سانتى مانتالیسم ، عنصرى است که تنها در ادبیات عامه پسند مى توان سراغ آن را گرفت.